دانلود آهنگ ابتذال از صَمّ

آهنگ جدید ابتذال از صَمّ

Samm | Ebtezal

دانلود آهنگ ابتذال از صَمّ

توی این روزای سخت به رسم تقدیر
به سمت هدف روانه بدون شک و تردید
یه جماعت با فکر پوچ دید سطحی
تو شرقی که هست قرینه غرب وحشی

بدون لوح و تندیس
بدون ترس و حریس
یه چی از درونم میگه یالا
پاشو وقت نیس

با یه مغر مریض
که از جمله لبریز؟
قلمم شد یه تهدید
تو این خاک نفت خیز

جدال قلب اهلیم
با مغز یاغی و درندم
دست وپامو یخ کرد
وسط آتیش جهنم

مصمم و جدی
با ذهنیت همیشه برندم
وقتی خودکار تو دستمه
درست عین یه پرندم

که رو‌ آسمون شهر دارم پرواز میکنم
میبینم زخمای جامعه سرباز میکنن
صاحب منسبامونم فقط از سرباز میکنن
یکی دیگه برده چوب تو یقه سرباز میکنن

توی عصر هنر بی روح و کم جاذبه
کل بنای موسیقی ام که سقف کاذبه
میخزه لا به لای خطا قلم من
واسه آفت موسیقی هم یه صم لازمه

وقتی زندگی رو میبینن تو وزن جیباشون
کل سال رو خوابن که در بره خستگیاشون
ولی خدا شاهده یه صفحه چک نویس من
یه تنه بیشتر محتواش از کل هیتاشون

پس این شد که
زد به سر
مغز رد
به سمت فتح رپ
کله کرد دردسر
به سمت من *
به سمت چپ
حواله دادیم
هیچوقت خم نمیشه سر
بیا به خودت پسر
که ماییم خود دردسر

هیچ راهی غیر اینم دیگه نمونده برام
محدود نکردم خودمو به نظر عوام
البته اونیم که حال نکنه عزیزه برام
ولی خب اومدم که درو کنم مخلص کلام

به وقت جنگ و همهمه درون عصر ابتذال
توی مسیر قله‌ هام به صرف اعتدال
با عشق و ابتکار بدون یاس ضد حال
بدون مکث و خستگی به قصد انفجار

شاید فکر کنی توجه میخوام اینه ژشتم
ولی من مطیع رپم و فقط اینه عشقم
قبل پخش صدام توی تک تک کوچه های شهر
سه سال تو انفرادی خودم شعر نوشتم

تو گوشه فکرم نشستم داخل ظلمات
دارم فرو میرم به کل توی اعماق کلمات
موزیک نفس داد بهم بی شمار تعداد دفعات
روحم ضربه خورده با رپ فکر جبران صدمات

پس بهتره برگردیم ما به اصل قضیه
جایی که انتقاد فقط تعریف جنگ لفظیه
وقتی که ارزش هنر مثل یه بنز قرضیه
یه بُعد فرضیه پس رد فرضیه

الانم گیر افتادیم وسط یه جنگل بی درخت
لای این همه خلق دو پای بدبین و بی خرد
عقلا دفن به زیر برف پی سوژه نیمه وقت
و ابتذال چیره به یه قماش خیره سر

وقتی عمق باوراشون ته استکانمه
باید رپ بخونم که این تنها راه چارمه
واسه نجات ذهنی که توی اوج فاجعه
مات و خیره یخ زده به تماشای واقعه

پس این شدکه اومدم پشت میکروفن
که رنگ بدم به باورام من از بیخ و بن
توی این مسیر پر از پیچ و تاب و همهمه
ضربه نمیشم هیچجوره حتی بمونم رو پل

میخوام رپو واسه تسکین این روح خسته
تضاد شعار ‌‌و عملکردم که اینجا رسمه
بگو به اونا که میگردن دنبال حقیقت *
حقیقتو میشه حس کرد با چشم بسته

شیرینه قصه هام
به فکر انتقام
از این دنیا که مارو همه جوره کردش امتحان
نه هستم حذب باد نه عضو اعتلاف
توی مرافع دنیای نوین و اعتقاد

پس میدوئم جلو
پر رو و رو فرم
اصولا پر انرژیم یه وقتا ردی و انوق
سرم پایینه و به وقتش جنگیمو و قد
دارم میخونم که بفهمی تن کیه کت

به منو هنر و باورم احترام بزار
چون که دوییدم براش خیلی سال آزگار
قسم خوردم لبم باز نشه جز حقیقت
تو هر شرایطی حتی اگه رفتم پای دار